در دهه سي شمسي، رشته علوم اجتماعي در دانشگاههاي ايران تأسيس شد. هدف از تأسيس اين رشته، بهرهگيري از اين دانش در جهت اصلاح و نوسازي كشور در حال توسعه ايران، هماهنگ با ساير نقاط جهان و تحت تاثير فضاي نوسازي پس از جنگ جهاني دوم و بهخصوص تجربه امريكا در اين زمينه بود. رشتههاي دانشگاهي علوم اجتماعي در طول سالهاي بعد، دوراني از فراز و نشيب را گذراندند؛ پس از تأسيس با مشكل كمبود منابع درسي روبهرو بودند و پس از كوششهاي بسيار در ترجمه و تاليف كتب درسي و انجام مطالعات گوناگون، به مرحله ثبات و استقرار رسيدند و در سالهاي اول دهه پنجاه در اوج بودند و مراكز تحقيقاتي بهوسيله مراكز دولتي حمايت ميشدند. با پيروزي انقلاب اسلامي و مطرح شدن بحث اسلامي كردن دانشگاهها و علومانساني به طور اخص، دوره ركود پيش آمد و پس از سالهاي جنگ در دوران سازندگي بار ديگر علوم اجتماعي بهويژه جامعهشناسي مورد اقبال قرار گرفتند.
حوزه فعاليت در علوم اجتماعي را مي توان بهدو قسمت مباحث نظري و حوزه پژوهش و تحقيقات تقسيم كرد. اكنون در محيطهاي آكادميك، اين دانشها منزلت مناسب خود را يافتهاند و اساتيد بسياري در زمينه تدريس، تأليف و ترجمه كتب و مقالات گوناگون فعال هستند.
در زمينه پژوهش نيز مراكز تحقيقاتي دولتي و خصوصي بسياري به توليد دانش اجتماعي و انجام تحقيقات مختلف ميپردازند. دانش اجتماعي توليد شده يا از نوع پژوهشهاي توصيفي است و عمدتاً با ارائه آمار و اطلاعات وضعيت موجود موضوع تحقيق را توصيف ميكند و از چگونگي آن اطلاع ميدهد يا از نوع پژوهشهاي تبييني است و در مورد عوامل تاثير گذار بر موضوع تحقيق و چرايي آن به تحليل و بررسي ميپردازد. هر دو نوع اين پژوهشها براي شناخت وضعيت اجتماعي ضروري است و بنابر نياز و هدف تحقيق از هر دو شيوه استفاده ميشود.
يكي از دغدغههاي اصلي رشتههاي علوم اجتماعي بهخصوص جامعهشناسي، در حوزه پژوهش، كاربرد اندك اين دانش در اصلاح جهان واقعي است. بسياري از مباحث مطرح شده تنها در حد مباحث آكادميك باقي ماندهاند و هرگز منشا اثر تغييري در جامعه مورد مطالعه خود نشدند، اما تا چه حد اين انتقاد وارد است؛ شخصا فكر ميكنم انتقاد بجايي است و راه برونرفت از اين مشكل، استفاده از روشهاي دقيقتر براي پيشبيني نتايج دقيقتر است؛استفاده از نظريههايي مانند نظريه بازيها و نرمافزارهاي رياضي . بعدا بيشتر توضيح خواهم داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر