۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

هولوکاست ایرانی

این روزها که جو ضد انگلیسی حاکم است، عده ایی برای دمیدن در این آتش، موضوع هولوکاست ایرانی توسط انگلیس در سالهای بعد از جنگ جهانی اول را علم کرده اند. ادعای مرگ بین 8-10 میلیون ایرانی در جریان قحطی بعد از جنگ جهانی اول را محمد قلی مجد در کتابش قحطی بزرگ مطرح کرد. نقطه آغازين پژوهش مجد گزارش كاردار آمريكا در ايران آن روزها يعني والاس اسميت موري است كه به تعبير اين آمريكايي «يك سوم جمعيت ايران در اثر گرسنگي و بيماري‌هاي ناشي از سوءتغذيه از ميان رفته‌اند.» مجد در كتاب خود با ذكر اين مدعاي مناقشه‌برانگيز كه جمعيت ايران پيش از جنگ حداقل 20 ميليون نفر بود مي‌گويد كه در اثر مصائب و قحط و غلاي تحميل شده از سوي بريتانيايي‌ها تا سال 1919 اين جمعيت به 11 ميليون نفر كاهش يافت.
ادعای مجد از سوی تاریخدانان مورد بی اعتنایی قرار گرفت چون محاسبات جمعیتی مجد به وضوح اشکال دارد و با هیچ کدام از منابع دیگر همخوانی ندارد. در زمان ناصرالدین شاه جمعیت ایران حدود ده میلیون برآورد شد و این که در عرض چهل سال به بیست میلیون رسیده باشد، بسیار نامعقول است.
استدلال دیگری که بی اساس بودن برآورد آماری مجد را نشان می دهد توجه به ساختار جمعیتی شیوه های تولید اقتصادی است. در پایان عصر قاجار نیمی از جمعیت ایران کشاورز و ساکن روستاها بودند که به طور معمول در دوران قحطی آسیب کمتری می دیدند. ایلات و عشایر سی درصد دیگر جمعیت را تشکیل می دادند که انها نیز در سالهای خشکسالی با مرگ دامها مواجه می شدند و در صورت لزوم دست به غارتگری کاروانها و روستاها می زدند. تنها بیست درصد جمعیت ایران شهرنشین بودند و گزارش های قحطی نیز مربوط به شهرهای بزرگی چون تبریز، شیراز و مناطق دور افتاده ایی چون کرمان است. که اگر فرض کنیم یک سوم این جمعیت در اثر قحطی و بیماری بعد از جنگ جهانی اول مرده اند نیز باز تعداد مردگان به یک میلیون نفر هم نمی رسد.
نگاهی دقیق تر به تاریخ عصر قاجار نشان می دهد گناه قحطی و بیماری به عهده انگلیسی ها نبود. در عصر قاجار چندین بار قحطی هایی به صورت ادواری رخ دادند: 1240-1239 ش ، 1251-1248 ش، 1259ش، و دهه 1270 ش و نیز در اوایل دهه 1280 ش با قحطی روبرو بوده است و اتفاقا قحطی های بعدی شدت کمتری داشتند هر چند جان انسانها را می گرفتند. ان چه که در منابع غربی به عنوان قحطی بزرگ شناخته می شود قحطی سالهای 1251-1248 ش در عصر ناصرالدین شاه است که مرگ نیم تا یک و نیم میلیون از جمعیت 9 تا 10 میلیونی ایران را به همراه داشت.(جان فوران، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377، ص 184)
انگلیسی ها در دوران جنگ جهانی اول، غلات جنوب را برای تغذیه ارتش خود تصاحب کردند و در گسترش قحطی مقصر بودند. اما بیش از هر چیز هرج و مرج، ناامنی و نبودن ارتباط بین شهرها باعث این مصیبت شد. همان اوضاعی که افسران انگلیسی را بر آن داشت تا با به قدرت رساندن مردی قدرتمند به مملکت سامان بدهند تا در هزینه پلیس جنوب و به یغما بردن نفت صرفه جویی کنند که البته از نظر بسیاری نشانه دخالت استعماری انگلیس است اما برای کسی که تاریخ را دقیق می خواند برای کشور آشوب زده ایران نیز منافع بسیار داشت.(برای مطالعه دقیق اوضاع آشفته بعد از مشروطه و شرایط به قدرت رسیدن رضاخان، کتاب دولت و جامعه در ایران، انقراض قاجار و استقرار پهلوی نوشته کاتوزیان بی طرفانه ترین تحقیق ترجمه شده به فارسی است)