۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

تیره بختی و خدای عادل

«تيره‌بختي مساله‌اي مذهبي است زيرا براي افراد متفکر سوالاتي اساسي را مطرح مي‌کند که چگونه خدايي عادل مي‌تواند دنيايي را بپذيرد که در آن اين همه تيره‌روزي و بيچارگي وجود دارد؟ جنگ، قحطي، دزدي، فقر و ...نقش خدا چيست؟ آيا خدا واقعا مهربان است؟ آيا در هر صورت خدا باعث اين چيزهاست؟ آيا روي گرداندن ما از خدا علت آن است؟

رابي هرولد کوشنر (1981) از داستان ايوب براي تبيين اين مساله استفاده مي‌کند. در داستان تورات ايوب مردي بسيار درستکار توصيف شده است. اين مرد زندگي بسيار خوبي دارد اما همه چيز خود را از دست مي‌دهد. چگونه خداي عادل و قادر مطلق مي‌تواند اجازه دهد که چنين اتفاقي بيفتد؟ ايوب چه کرده بود که سزاوار آنچه برايش اتفاق افتاد باشد؟ کوشنر مي‌پرسد چگونه ممکن است که خداي عادل و قادر مطلق، ايوب اين مرد درستکار را دچار رنج و عذاب تيره بختي کند؟ کوشنر نتيجه مي‌گيرد که نمي‌توان اين هر سه مفهوم را در آن واحد باور کرد- دو تاي آنها را ممکن است باور کرد، اما نه هر سه را. يا ايوب واقعا انسان درستکاري نيست، يا خدا، خداي عادلي نيست، يا خدا قادر مطلق نيست. مثلا اگر ايوب درستکار نباشد، در آن صورت يک قادر مطلق و عادل که باعث تيره‌روزي او مي‌شود مفهوم پيدا مي‌کند- مجازات منطقي است. يا اگر خداي قادر مطلق عادل نباشد، قابل درک است که اين خدا هر کسي، حتي مردي درستکار را، دچار تيره‌بختي و بيچارگي کند. پاسخ کوشنر به اين معما اين است که ايوب بايد مرد درستکاري بوده باشد زيرا داستان بدون اين سرآغاز مفهومي ندارد. کوشنر همچنين معتقد است که خدا بايد عادل باشد زيرا او در اعتقاد خدايي که عادل نيست معنايي نمي‌بيند. اين مفهوم سوم است_اين که خدا قادر مطلق است _که کوشنر معتقد است لزوما چنين نيست. چيزهايي در اين دنيا رخ مي‌دهد که خداي قادر متعال باعث آن‌ها نمي‌شود بلکه نتيجه علل طبيعي هستند. تيره‌بختي کار خدا نيست، بلکه درون نظم طبيعي موجود رخ مي‌دهد. ايوب تيره‌بخت است زيرا چيزهاي بد هم براي افراد خوب و هم براي افراد بد اتفاق مي‌افتد. بيماري کسي را که ميکروب مي‌گيرد مبتلا مي‌کند، نه کسي را که بد است. زمين‌لرزه چيزهايي را که در منطقه آسيب‌پذير است نابود مي‌کند، نه چيزهايي را که متعلق به افراد بد است. نه ميکروب و نه زمين‌لرزه ميان عادل و غيرعادل تمايز قايل نمي‌شوند. براي درک تيره‌روزي انسان ما بايد علل طبيعي و تا اندازه اجتماعي را درک کنيم. تيره‌بختي به دليل شرايط معين موجود در طبيعت و جامعه رخ مي‌دهد و جامعه شناسان توجه خود را بر شرايطي متمرکز مي‌سازند که اجتماعي هستند.»

(منبع: ده پرسش از ديدگاه جامعه شناسي، جوئل شارون، ترجمه منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، 1379، ص223-222)