۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

داعیه های علوم اجتماعی

دكتر تقي آزاد ارمكي در مطلبي تحت عنوان «كرسي نظريه‌پردازي؛ خيال يا واقعيت » از سياست وزارت علوم در ساختن كرسي نظريه‌پردازي انتقاد كرده و لااقل در حوزه علوم انساني آن را بي‌فايده دانسته كه با توجه به وضعيت فعلي علوم اجتماعي در ايران، سخني درست و بجاست كه اميدوارم مورد توجه سياستگذاران وزارت علوم قرار بگيرد و دوباره با آزمون و خطاي طرح‌هاي جديد، بر آشفتگي‌هاي فعلي نيفزايند.
اما آنچه بيشتر از همه براي من جالب است، بخش اول نوشته ايشان است:« با فرض عيني‌بودن و واقعي‌بودن مشكلا‌ت مطرح شده در حوزه علوم اجتماعي، از قبيل سرراهي بودن، سكولا‌ر بودن، ناتواني در پرداختن به مسائل ايران، تقابل با نظام سياسي و اجتماعي و فرهنگي و... به اقدامي همه‌جانبه نياز داريم. از اين رو اولين گام طرح مناقشات فوق و بررسي ابعاد آنها و دستيابي به يك توافق نسبي ميان اصحاب علوم اجتماعي است.
در اين فضا داعيه‌هاي متعددي مطرح شده است و هر كسي پيشنهادي براي رفع مشكلا‌ت علوم اجتماعي مي‌دهد، مانند بازنگري در مباني علم در ايران، اسلا‌مي كردن علوم اجتماعي، نظريه‌پردازي در علوم اجتماعي، تاسيس و طراحي درس، كلا‌س، كرسي و رشته جديد و... اگر چه هر يك از اين پيشنهادات مي‌تواند منشا تحولا‌تي باشد، اما در صورت عدم دقت در طرح و ادامه كار منشا بحران در حوزه علم و معرفت خواهد شد. به عبارت ديگر، تلا‌ش‌هاي بيهوده براي رفع مشكل، منشا شكل‌گيري مشكل جديد مي‌شود. مشكل جديد هم از سنخ و نوع مشكلا‌ت قديم نخواهد بود.»
ايشان به شيوه خلاصه و كامل، مشكلات فعلي علوم اجتماعي را برشمارند و به داعيه‌هاي متعدد اصلاح در اين حوزه هم اشاره مي‌كنند اما نكته‌اي كه ناگفته مي‌ماند، نقش نويسنده در مطرح كردن و پيشبرد تعدادي از اين داعيه‌هاست. ايشان سال‌ها به عنوان رياست دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، يكي از طرفداران اصلي ايده جامعه‌شناسي اسلامي بودند، چقدر خوب مي‌شد اگر ايشان جهت اطلاع جامعه علمي گزارشي از سال‌ها تلاش خود و همفكرانشان در اين حوزه ارائه مي‌كردند يا عناصر اصلي طرح جديدشان در مورد بومي‌كردن كردن جامعه شناسي را جهت اطلاع آدم‌هاي علاقمندي چون من بيان مي‌نمودند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر