۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

تصویر مخدوش جنبش جنگل

سال‌ها پيش سريال خوش‌ ساخت «ميرزا کوچک‌خان»، بسياري را با جنبش جنگل آشنا کرد. اين روزها نيز سريال «در چشم باد»، در بخشي از روايت خود، روزهاي سقوط جنبش جنگل را تصوير کرده است. تصويري که ناخواسته و در راستاي مفاهيم ايدئولوژيکي جمهوري اسلامي مخدوش است.

حکايت جنبش جنگل در خلاصه‌ترين وجه از اين قرار است که در زمان آشفتگي‌هاي جنگ جهاني اول، قيام مسلحانه‌اي به رهبري ميرزا کوچک خان در گيلان رخ داد. هدف از اين قيام که به وسيله گروهي از مشروطه‌خواهان سازماندهي شد رهايي کشور از سيطره قدرت‌هاي خارجي و فساد داخلي بود. از آنجا که روس‌ها در منطقه شمال ايران حضور داشتند، نهضت جنگل با آن‌ها درگير شد اما وقوع انقلاب 1917 روسيه و سقوط حکومت تزاري باعث عقب‌نشيني روس‌ها شد، خلايي که به استقرار نيروهاي انگليسي در انزلي و رشت انجاميد اما ضعف دولت‌ مرکزي و سقوط کابينه‌هاي مختلف باعث شد جنگلي‌ها نفوذ خود در شمال کشور را حفظ کنند؛ همان‌طور که مالکان قدرتمند و عشاير در ساير نقاط کشور قدرت‌هاي محلي را به دست داشتند.

«بلشويک‌هاي روسي در 28 ارديبهشت 1299 شمسي (20 مه 1920) به منظور تعقيب و گرفتن کشتي‌هاي فراري روس‌هاي سفيد وارد بندر انزلي شدند و نيروهاي انگليسي به دلايل تدارکاتي و سياسي عقب نشيني کردند. حکومت شوروي با ورود سربازانش به انزلي، فرصت مناسبي به دست آورد تا با تاکتيک‌هاي حکومت انگليس به مقابله برخيزد. بدين منظور کمک کرد تا ائتلافي بين ميرزاکوچک‌خان و گروهي مارکسيست انقلابي اهل آذربايجان به رهبري حيدرخان برقرار شود؛ اين جريان با حمايت مادي و معنوي شوروي، رشت را اشغال و استقرار يک جمهوري انقلابي را اعلام کرد. به دنبال برپايي جمهوري گيلان، در تيرماه 1299 حزب کمونيست ايران در انزلي تشکيل شد. حکومت مرکزي ايران که از اين تحولات مضطرب شده بود، بي‌درنگ براي عادي کردن روابط خود با شوروي مذاکره را آغاز کرد. پاسخ شوروي سريع و مثبت بود. در دي‌ماه 1299 آن‌ها اعلام کردند که به محض خروج نيروهاي انگليسي، سربازان نيروهاي خود را از ايران خارج خواهند کرد. در سوم اسفند 1299 کودتاي نظامي رخ داد و سيد ضياء طباطبايي کابينه سياه را تشکيل داد. چهار روز بعد قرارداد 1921 بين ايران و شوروي در مسکو به امضاء رسيد و شوروي تمام امتيازاتي را که روسيه تزاري از ايران گرفته بود، لغو کرد. چند ماه بعد نيروهاي انگليسي ايران را ترک کردند و متعاقب آن نفرات و مستشاران روسي از گيلان خارج شدند. با خروج نيروهاي روسي، ائتلاف گيلان از هم گسست و انقلابيون که قصد پيش‌روي به سوي تهران را داشتند، خود درگير جنگ داخلي شدند آن هم زماني که نيروهاي دولتي به رهبري رضاخان به سوي شمال حرکت کردند. جنگلي‌ها تارومار شدند، حيدر در زندان به قتل رسيد و کوچک خان عقب نشيني کرد و از سرما يخ زد. بقيه رهبران انقلابي يا تسليم شدند و يا به اتحاد شوروي پناه بردند.» (اقتصاد سياسي ايران؛ از مشروطيت تا پايان سلسله پهلوي، محمدعلي همايون کاتوزيان؛ ترجمه محمدرضا نفيسي و کامبيز عزيزي، تهران: نشر مرکز، 1372، ص 120-119)

تصويري که جمهوري اسلامي از جنبش جنگل ارائه مي‌دهد تحت تاثير اين حقيقت است که از يک‌سو جنبش جنگل به رهبري يک طلبه سابق و براي مقابله با حضور نيروهاي خارجي به وجود آمد و از سوي ديگر کسي که جنبش را سرکوب کرد رضاخان بود که بعدها به پادشاهي خودکامه تبديل شد. در اين ميان تاريخ دو سال آخر جنبش و اين حقيقت که با مارکسيست‌ها متحد شده بود و داعيه خودمختاري داشت، با تساهل ناديده گرفته مي‌شود. در حالي که انصاف آن است که حوادث را در چارچوب زماني و مکاني‌شان قضاوت کنيم. در سال 1300، ائتلاف گيلان جمعي انقلابي کهنه‌کار با گرايشات مارکسيستي بودند که داعيه استقلال و حتي به دست گرفتن حکومت مرکزي را داشتند و ثبات سياسي کشور در گروي سرکوب آن‌ها بود، وظيفه‌ايي که به يکي از برجسته‌ترين افسران قزاق سپرده شد و او آن را با کارايي و قدرت و البته بي‌رحمي به انجام رساند و با تشکيل ارتشي قوي ترتيبي داد که در دو سال بعد، بقيه قدرت‌هاي محلي مانند پسيان در خراسان، سردار معزز بجنوردي در شمال خراسان، اقبال‌السلطنه ماکويي در آذربايجان، اسماعيل‌آقا رئيس طايفه کرد شکاک در آذربايجان، شيخ خزعل در محمره و فتنه‌هاي کوچکتر در لرستان قلع و قمع شوند و اصلا به دليل همين لياقت در برقراري نظم و امنيت در کشور مورد اقبال سياستمداران قرار گرفت و توانست مقدمات رسيدن به پادشاهي را فراهم کند.

باعث تاسف است که نيت خير ميرزا کوچک‌خان سرانجامي چنين تلخ يافت اما اگر او بينش سياسي بيشتري داشت، به موقع خود را تسليم دولت مرکزي مي‌کرد و باعث مرگ همراهانش نمي‌شد. از سوي ديگر تصويرسازي حماسی از جنگلي‌ها در برابر قزاق‌ها از سوي جمهوري اسلامي رياکارانه است چون حکومت فعلي هم کارنامه درخشاني در سرکوب داعيه خودمختاري همراه با انديشه‌هاي مارکسيستي در سال‌هاي اوليه تشکيل خود دارد و حتي امروزه پيگيري مطالباتي مانند استفاده از زبان‌هاي محلي در مدارس و نشريات محلي (که در قانون اساسي به رسميت شناخته شده) به عنوان اقدام عليه امنيت ملي شناخته مي‌شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر