نوشتن درباره اقلیت های مذهبی – خصوصا در ایران – به هیچ وجه كار آسانی نیست. مدارک و شواهد تاریخی فراوان وجود دارد که نشان می دهد برخورد اکثریت مسلمان با آنان کمتر براساس پذیرش و همزیستی مسالمت آمیز بوده است، حکومت استبدادی عصر قاجار و نبودن قوانین مدون باعث شد تا اتفاقات ناگواری علیه جوامع مذهبی غیرمسلمان رخ دهد. برخورد مسلمانان با همه اقلیتهای مذهبی یکسان نبوده است؛ بابیان و بهاییان به عنوان فرقه ضاله شناخته میشدند و حکومت و مردم با آنها رفتاری خصمانه داشتند. یهودیان و زرتشتیان از سوی حکومت به رسمیت شناخته میشدند اما با آنان مانند شهروندان درجه دو رفتار میشد. در این میان مسیحیان بیشتر از سایر اقلیتهای مذهبی به رسمیت شناخته میشدند و مورد احترام بودند.
افزایش نفوذ دولت های روسیه و انگلستان در عصر ناصری و سالهای پس از آن، شرایط اقلیت های مذهبی را بهتر کرد. انها از حمایت حقوقی دولت های خارجی برخوردار شدند و تلاشهای میسیونرهای مذهبی شرایط زندگی انان را بهتر کرد. گذشته از درمانگاه ها و خیریه ها، تاسیس مدارس جدید امکانات آموزشی اقلیتهای مذهبی بخصوص مسیحیان را بهبود بخشید. و این شرایط زندگی زنان را نیز عوض کرد. اولین مدارس دخترانه ایرانی در عصر ناصری برای اقلیتهای مذهبی تاسیس شدند در حالی که مدارس دخترانه مسلمانان پس از مشروطه اجازه فعالیت یافتند.
وقت آن است که به جای تکرار شعارهای تکراری در مورد نیات استعماری مسیونرها و حمایت دول خارجی از اقلیت های مذهبی، با نگاهی واقع بینانه امکانات و محدودیتهای این تعاملات تاریخی را بررسی کنیم.